کدام یک از ما «روشن» نیستیم؟ انفعال امروز من و شما
مهدی اصغری ازغدی* : فیلم روشن با نسبت ابعاد قاب 4:3 که امکان افزایش فضای منفی زیاد در بالای سر کاراکتر ها را فراهم می کند با هد روم های زیاد ، سنگینی و فشار روی سوژه را افزایش داده است. این ارتفاع زیاد هم راستایی خوبی با ارتفاع بلند ساختمان های نیمه کاره ای دارد که زندگی شخصیت روشن را تحت تأثیر خودش قرار داده است. انتخابی که در راستای معماری پلان ها و فضای منفی زیاد در بالای سر کاراکتر است و تنهایی او را ضمن ناتوانی ش در برابر جغرافیای اطرافش به خوبی نشان می دهد. نورها که مدام ژانر عوض می کنند فضای فرمی خاصی را شکل داده اند که با روحیات لحظه ای شخصیت روشن (رضا عطاران) مناسب دارند.
جزئیات در فیلم فرم خاصی را ساخته که مناسبت خوبی با محتوا دارد و ارجاعات بینامتنی زیادی که بین فیلم های بزرگ تاریخ سینما با صحنه های فیلم روشن میبینیم انتخاب های هوشمندانه ایست که از جهان و عقده های درونی شخصیت روشن نشأت می گیرد.
روشن مردی ست که هر آنچه از مام وطن وجود دارد را از او گرفته اند. سقف بالای سرش را. زن ش را. دختر بچه ش را. دیگر باید با او چه می کردند که بالاخره یکبار هم که شده کاری بکند؟ نهایت توان روشن بستن کرکره مغازه ی دوستش (سیامک انصاری) به روی اوست. در مقابل اینکه دوستش، زن -عشق- دختر بچه ش که همه ی سرمایه او از زندگی ست را تصاحب کرده. بستن یک کرکره زه وار در رفته ، این نهایت کاری ست که روشن از پس ش بر می آید!
روشن بهترین شخصیت منفعل تاریخ سینمای ماست. او حتی در برابر خودش هم ناتوان است. زورش به خودش هم نمی رسد تا یکبار هم که شده چاقو را تا انتها فرو کند. و رضا عطاران واقعا بهترین انتخاب برای چنین شخصیتی بود که با یکی از بهترین بازی های کارنامه ی کاری ش نشان بدهد بسیاری از قابلیت هایش را هنوز ندیده بودیم.
روشن شخصیتی ست که با همه چیز کنار می آید. خیلی از ما حال روزگار فعلی مان همین است. هر آنچه به سر مان می آید باز با آن کنار می آییم. به قول دختر بچه روشن «ما بدبختیم؟»
چرا در مقابل هم آنچه بر سر مان می آورند هیچ کاری نمی کنیم؟!
دیدگاهتان را بنویسید