نقد منتقد گاردین بر فیلم قهرمان اصغر فرهادی

اصغر فرهادی فیلمی درهم وپیچیده ساخته که با سبکی ملایم، واقعگرا و در عین حال نگهدارنده اطلاعات که این کارگردان با آن نام خود را بر سر زبانها انداخت. به عبارتی، فیلم قهرمان داستان برشی از زندگی است. داستان این فیلم آشفتگی نامطلوب و نامشخصی را دارد که زندگی واقعی دارد. نکات زیادی در مورد این فیلم وجود دارد و با «فیلم فرهادی یک داستان رئال است که کمی زیادی شلوغ و ناراضی کننده است. سوراخهای داستان در درام جدید کارگردان ایرانی که تلاش میکند از زندان و زیر بدهی بیرون بیاد، روی هم قرار میگیرند.»
برادشاو در این نقد نوشته:«اصغر فرهادی این فیلم درهم تندیده را درباره یک تار ریز بافت و در همپیچیده میسازد که در ابتدا میتواند ما را با شیوه استفاده از ناظری آرام، واقع گرا و پر از اطلاعات که اصغر فرهادی با آن معروف شده، گول بزند.
چیزهای جالب بسیاری در این فیلم هست، اما من باید قبول کنم که کمی درباره ای ابداعات ملودراماتیک نظر مثبتی ندارم، که گاهی زیادی روی ساده لوحی افراد حساب میکند.«قهرمان» فیلمی است که کار میکند چون اجرای نقش رحیم توسط امیر جدیدی هوشمندانه و ظریف است، یک مرد مطلقه که مرخصی دوروزه از زندان که به خاطر بدهی داخل آن بوده، گرفته.
قهرمان؛ باهوش اما عجیب
این مرد باهوش اما عجیب است، لبخندی نومیدانه به لب دارد و شبیه یکی از شخصیتهای کتابهای دیکنز است.
یک پسر مهربان و حساس که مشکل لکنت دارد. رحیم مردی است که باور دارد این مهربانیهای خوشایند میتواند او را از بحران خارج کند. اما نقشهای بسیار خاص برای بیرون آمدن از زندان دارد.
دوست دخترش کیفی در خیابان پیدا کرده که داخلش سکه های طلاست: اگر آنها بتوانند این سکهها را به طلافروش بفروشند، احتمال میتوانند آنقدر پول به دست بیاورند که طلبکاران را برای بخشیدن بدهی، قانع کنند.
اما وقتی معلوم میشود که سکهها کمتر از آنچه فکر میکردند میارزد، رحیم نقشهاش را به سمت دیگری میبرد:
چرا اعلامیهای در اطراف خیابان نزند که کیفی پیدا کرده و با تبدیل شدن به یک مرد صادق و دارای قلبی رئوف، توجهات را به سمت خود جلب کند، یک قانون شکن اصلاح شده که شانس داشتن یک پول راحت را رد میکند.
داستان کوتاه فیلم
داستان نبوع آمیز و یک خطی فیلم، مثل یک داستان کوتاه ادبی است.
اما با این حال مشکل داستان از همان ابتدا مشخص است.
هیچکس از رحیم سوال مشخص و سادهای را نمیپرسد: اگر میخواهد یک شهروند خوب باشد، چرا کیف پیدا شده را به ایستگاه پلیس تحویل نمیدهد؟
زدن اعلامیه مشخصا ایدهای در خدمت خود او و ناکافی است.
ما هرگز همسر سابق رحیم را نمیبینم، هرچند حضانت و دیدن فرزند او مشخصا باید یک مشکل باشد.
دو دعوای شلوغ و هشدار آمیز در فیلم وجود دارد و در نهایت روایت به سراغ یک ابزار معاصر مناسب داستان میرود: یک دوربین مخفی که در آن رحیم به نظر مورد اخاذی قرار میگیرد، اما سپس در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود تا جلو رفتن قصه را تسهیل کند.
«قهرمان» فیلمی درگیر کننده و حتی کنجکاوری برانگیز است، اما سوال من این است که آیا این شکل واقعگرایی در اصل برای پوشش داستانی نه چندان متمرکز است؟
دیدگاهتان را بنویسید